امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۲۶۵: چشم فتانت که دی بر رو نخفت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چشم فتانت که دی بر رو نخفت فتنه را بیدار کرده او نخفت تاز جوی لب خط سبزت بخاست سبزه تر بر لب هر جو نخفت گل برآمد با تو و بادش به روی پشت دستی زد که تو بر تو نخفت من نخفتم در فراقت هیچ گاه چشم من در حسرت آن رو نخفت نی خود آن نرگس به خونم راه داشت بخت من، کان غمزه بد خو نخفت هر که پهلوی تو خود در خواب دید تا قیامت هم بر آن پهلو نخفت بازویت خسرو چو زیر سر نیافت کرد تنها زیر سر بازو، نخفت امیر خسرو دهلوی