امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۲۵۵: مردم از کوی تو چون بیدل نرفت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مردم از کوی تو چون بیدل نرفت هر که در میخانه شد عاقل نرفت عمر در سر شد به رسوایی عشق وین هوس از جان بی حاصل نرفت مهر رویش در دلم پنهان نماند آفتاب اندر حجاب گل نرفت کاروان بگذشت و محمل ماند دور وز دل من یاد آن محمل نرفت برکشیدم تنگ تن را سوی صبر لاشه لاغر بود تا منزل نرفت ما و غرق بحر هجران، چون کنیم کشتی درویش در ساحل نرفت با کسی وقتی وصالی داشتیم سالها بگذشت و آن از دل نرفت شکر کن، خسرو، بلای عشق را زانکه این فیض است، گر قابل نرفت امیر خسرو دهلوی