امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۲۵۴: یار بی موجب دل از ما برگرفت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یار بی موجب دل از ما برگرفت یار دیگر کرد و کار از سر گرفت دل ز هجرش برگ درد و غم بساخت جان ز شوقش ترک خواب و خور گرفت آنچه کرد، آخر مسلمانی نماند این چه شد، یا رب، جهان کافر گرفت بد همی گفتند و می نشیند هیچ عاقبت گفت بدانش در گرفت دل غبار سوز خود بیرون فگند عالمی در خون و خاکستر گرفت پاک می کردم سرشک، آهم بجست آتش اندر آستین تر گرفت لعل او در دلبری استاد بود خط دکان زاستاد بالاتر گرفت مردمان گویند، دل بر گیر ازو روی، اگر اینست، نتوان برگرفت جان خسرو از پی این این روز راست کو به خون عاشقان خنجر گرفت امیر خسرو دهلوی