امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۲۴۵: نه مرا خواب به چشم و نه مرا دل در دست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نه مرا خواب به چشم و نه مرا دل در دست چشم و دل هر دو به رخسار تو آشفته و مست پرده بدرید، کس این راز نخواهد پوشید غنچه بشگافت، سرش باز نخواهد پیوست ای که از سحر دو چشم تو، پری بسته شود آدمی نیست که چشم از تو تواند بربست تا به گلزار جهان سرو بلندت برخاست هر نهالی که نشاندند به بستان بنشست بهر خون ریز مرا دست چه مالی چندین؟ خون من به که بریزی و بمالی بر دست هر که جان در ره جانان ندهد مرده بود مرده هم بدهد، اگر در تن او جانی هست چشم خسرو نتوان بست که در خواب مبین منع هندو نتوان کرد که صورت مپرست امیر خسرو دهلوی