امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۲۳۷: یا رب، اندر دل خاک آن گل خندان چونست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یا رب، اندر دل خاک آن گل خندان چونست ماه تابان من اندر شب هجران چونست من چو یعقوب ز گریه شده ام دیده سفید آخر آن یوسف گمگشته به زندان چونست من درین خاک به زندان غم از دوری او او ز من دور به صحرا و بیابان چونست گوهری بود کزین دیده بغلطید به خاک دیده خود خاک شد، آن گوهر غلطان چونست بر تن نازک او برگ گلی بودی، حیف هست انبار گل اکنون، به ته آن چونست همه جان بود ز بس لطف چو جان بی تن این زمان در ته گل با تن پنهان چونست سبزه چون خضر ز پیراهن خاکش برخاست در هوای عدم آن چشمه حیوان چونست مردمان باز مپرسید ز خسرو که کنون در غم دوست ترا دیده گریان چونست امیر خسرو دهلوی