امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۲۲۷: عشق با جان بهم از سینه برون خواهد رفت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عشق با جان بهم از سینه برون خواهد رفت تا ندانی که به تعویذ و فسون خواهد رفت دل گرفتار و جگر خسته و تن زار هنوز تا چه ها بر سر مسکین زبون خواهد رفت کافری بر سرم افتاد و دلم خود شده بود نیم جانی که به جا بود، کنون خواهد رفت با توام دیده برافگند چو تو برگشتی تا میان من و او باز چه خون خواهد رفت چند پویم به درت، وه که من گم شده را جان درآمد شد کوی تو برون خواهد رفت چند خونابه خورم، هیچ گهی از دل من یا رب، این سلسله غالیه گون خواهد رفت؟ چند گویی که فراموش کن او را، خسرو آخر این روی نکو از دل چون خواهد رفت امیر خسرو دهلوی