امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۲۲۵: یارب، اندر سر هر موی تو چندان چه خم است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یارب، اندر سر هر موی تو چندان چه خم است زیر آن موی رخت از گل خندان چه کم است چند گویی که مکن صورت جورم از چشم مردم چشم تو خود صورت جور و ستم است ما چو از زلف تو زنار ببستیم، اکنون هم به روی تو اگر روی مرا بر صنم است گاه گاهی که دمی نیم دمی همچو مسیح زندگانی اگرم هست همان نیم دم است ای لب از خون دلم شسته ز بهر خونم تا چه در دست که لبهای ترا در شکم است دل من سوی عدم رفت به همراهی صبر از لب خود خبری پرس که راه عدم است ماند با خط تو چسبیده سیاهی دو چشم زان که خط توتر و دیده من نیز نم است چه سبب خط ترا ماه بود در فرمان مگر از خامه دستور عطارد رقم است مگر از جرعه جام کرمت شسته شود دل خسرو که بیالوده ز اندوه و غم است امیر خسرو دهلوی