امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۵۴: نسیما، آن گل شبگیر چونست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نسیما، آن گل شبگیر چونست چسانش بینم و تدبیر چونست نگویی این چنین بهر دل من که آن بالای همچون تیر چونست ز لب، آید همی بوی شرابش دهانش داد بوی شیر چونست من از وی نیم کشت غمزه گشتم هنوزم تا به سر تقدیر چونست اگر چشمش به کشتن کرد تقصیر لبش در عذر آن تقصیر چونست نپرسد هرگز آن مست جوانی که حال توبه آن پیر چونست به گاه خفتن تشویش عشاق ز آه و ناله شبگیر چونست ز زلفش سوخت جان خسرو، آری بگو، آن دام مردم گیر چونست امیر خسرو دهلوی