امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۳۷: زلف تو به هر آب مصفا نتوان شست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زلف تو به هر آب مصفا نتوان شست الا که به خونابه دلها نتوان شست هر شب من و از گریه سر کوی تو شستن بدبختی این دیده که آن پا نتوان شست دریا ز پی بخت بداز دیده چه ریزم چون بخت بد خویش به دریا نتوان شست عشق از دل ما کم نتوان کرد که ذاتی ست چون مایه آتش که ز خارا نتوان شست از دردی خم شوی مصلای من امشب کز آب دگر این لته ما نتوان شست نوشیم می و بر سر خود جرعه فشانیم هر جای که جرعه چکد آنجا نتوان شست ای دوست، به خسرو بر سان شربت دردی کز زمزم کعبه دم سگ را نتوان شست امیر خسرو دهلوی