امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۱۳: می ریزد ازتری ز تو، ای جان فزای آب
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
می ریزد ازتری ز تو، ای جان فزای آب ما تشنه ایم تشنه خود را نمای آب خاک در تو بر سر و چشم پر آب ماست پیوسته گر چه خاک شود زیر پای آب آب حیاتی و نشوی آشنای من تا چشمهای من نشود آشنای آب چون در کنار آب خرامی، خیال تو گویی که هست مردمک چشمهای آب ای چشمه زلال، مرو کز برای تو مردم چنانکه مردم آبی برای آب می نالم و برای تو می ریزم آب چشم این ناله من است بگو یا صدای آب آب روان کجا رسد اندر سرشک من خواهی بپرس ز آب روان ماجرای آب زین پیشتر به دیده من جای آب بود اکنون ببین که هست همه خون به جای آب از آب چشم بنده بگردد، اگر چه هست سنگین دل تو سخت تر از آسیای آب بگداختم چو آب و بسودی مرا به دل کس دل چنین به سنگ نساید به جای آب اکنون که آب چشم بلا گشت مر مرا چشم مرا که باز خرد از بلای آب خسرو ازین سپس نگذارد عنان تو گو برق بار آتش و گو ابر زای آب امیر خسرو دهلوی