امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۵۰: شناخت آنکه غم و محنت جدایی را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شناخت آنکه غم و محنت جدایی را بمیرد و نبرد سلک آشنایی را به اختیار نگردد کس از عزیزان دور ولی چه چاره کنم فرقت قضایی را مکن به شمع مه و مهر نسبت رخ دوست که فرقهاست بسی نور آشنایی را به تیغ پاره که از تن برند و خون ریزند بدان که گریه خون می کند جدایی را ضرورتست که خوانیم لوح صبر و فراق چو نیست نقش دگر خامه ختایی را به یاد وصل دل سوخته کند شادم چنانکه مژده ده باغ روستایی را اگر مشاهده نقد نیست، نقد این است خزینه ای شمر، ای دوست، بینوایی را مخر به نیم جو آن صحبتی که با غرض است که راحتی نبود صحبت ریایی را وفای یار موافق مگیر سهل که آن مفرحی ست عجب بهر جانفزایی را چو عاشقی به خرابات مست رو، ای دل به اهل زهد بمان توبه ریایی را چو، خسروا، ز فراق است هر زمان دردی هوس نبرد خردمند دیرپایی را امیر خسرو دهلوی