اقبال لاهوری
جاویدنامه
زمزمهٔ انجم : عقل تو حاصل حیات ، عشق تو سر کائنات
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عقل تو حاصل حیات ، عشق تو سر کائنات پیکر خاک خوش بیا ، این سوی عالم جهات زهره و ماه و مشتری از تو رقیب یکدگر از پی یک نگاه تو کشمکش تجلیات در ره دوست جلوه هاست تازه بتازه نوبنو صاحب شوق و آرزو دل ندهد بکلیات صدق و صفاست زندگی نشوونماست زندگی «تا ابد از ازل بتاز ملک خداست زندگی» شوق غزل سرای را رخصت های و هو بده باز به رند و محتسب باده سبو سبو بده شام و عراق و هند و پارس خوبه نبات کرده اند خوبه نبات کرده را تلخی آرزو بده تا به یم بلند موج معرکه ئی بنا کند لذت سیل تند رو با دل آب جو بده مرد فقیر آتش است میری و قیصری خس است فال و فر ملوک را حرف برهنه ئی بس است دبدبهٔ قلندری ، طنطنهٔ سکندری آن همه جذبهٔ کلیم این همه سحر و سامری آن به نگاه می کشد این به سپاه می کشد آن همه صلح و آشتی این همه جنگ و داوری هر دو جهان گشاستند هر دو دوام خواستند این به دلیل قاهری ، آن به دلیل دلبری ضرب قلندری بیار سد سکندری شکن رسم کلیم تازه کن رونق ساحری شکن اقبال لاهوری