اقبال لاهوری
زبور عجم
سخن تازه زدم کس بسخن وا نرسید : سخن تازه زدم کس بسخن وا نرسید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سخن تازه زدم کس بسخن وا نرسید جلوه خون گشت و نگاهی بتماشا نرسید سنگ می باش و درین کارگه شیشه گذر وای سنگی که صنم گشت و به مینا نرسید کهنه را در شکن و باز به تعمیر خرام هر که در ورطهٔ «لا» ماند به «الا‘ نرسید ایخوش آن جوی تنک مایه که از ذوق خودی در دل خاک فرو رفت و بدریا نرسید از کلیمی سبق آموز که دانای فرنگ جگر بحر شکافید و به سینا نرسید عشق انداز تپیدن ز دل ما آموخت شرر ماست که برجست و به پروانه رسید اقبال لاهوری