ملا مسیح پانی پتی
رامایانا | رام و سیتا
رفتن رام به عالم بالا و تمام شدن قصۀ راماین
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چو شد نومید رام از وصل جانان فتاد از پای همچون جسم بی جان به کین برخاست دیگر بار از جای که بردارد به پای خاك از پای به غیرت کارفرما گشت کین را که بر هم می زنم این سرزمین را همی گیرم زمین را در ته تیر که تیرم را خدادادست تاثیر سپهر خیره سر را تاب آن نیست زمین خاکست ، آخر آسمان نیست گرفتش دست و گفتش زاهد پیر مزن تیرش که از وی نیست تقصیر تو هم دانی نه این جرم زمین بود قضای آسمانی این چنین بود مکن کاری چنین کز این چنین کار تلف گردند مخلوقات بسیار به زیرش یک جهان دارند آرام شود چونشان وبال گردن رام به گوش دل شنید آن نغز گفتار نکرد از گفت ۀ او هیچ انکار چو نقد پند زاهد در گره بست کمان و تیر کین برتافت از دست به ترك ملک شاه هفت کشور سپرده وارثان را تخت و افسر روان از عرضه گاه دشت کونپل به طاعت رفت در کوه همانچل نهانی خواست از مردم پری وار به کوه اندر شده کیخسرو غار به همت باز شست از این جهان دست به عزم آن جهانی رخت بر بست زکوه آن سو حدیثش کس ندانست کسی احوال او زان پس ندانست ملا مسیح پانی پتی