ملا مسیح پانی پتی
رامایانا | رام و سیتا
اخراج کردن رام سیتا را و رها کردن لچمن او را در بیابان
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به سیتا گفت لچمن با دل تنگ ببا با من به معبد بر لب گنگ که هر کس غسل سازد اندر آبش نجات آخرت بخشد ثوابش کنون باید ره معبد سپردن برای گنج شاید رنج بردن سواره رت شده سیتای بیدل ز روبه بازی بد خواه غافل دوان اسبان رت را راند لچمن بیابانگیر گشت از کوه و برزن صنم شد تشنه در عین بیابان به لچمن کرد ظاهر راز پنهان زبس لب تشنگی گشت آن پری روی چو مستسقی دمادم تشنگی گوی ز چشم تنگدل لب خشک تر شد چو حوض خشک خاك اندر جگر شد برآورده زبان ط عنه بسیار برون آمد زبان تشنه ناچار که از بی آبیم جان بر لب آمد یقین روز حیاتم را شب آمد به لچمن گفت کو رام جگر تاب که می آوردی از رنجم به چشم آب ترا پروای سوز سینه ام نیست غم لب تشنۀ دیرینه ام نیست چو لچمن دید کان لب تشته درماند ز رت زیر درختی برده بنشاند برای آب خود چون مار بشتافت به سی فرسنگ زانجا چشمه ای یافت دوان کوزه ز آبش کرد لبریز عنان داده سمند عزم را تیز چو باز آورد لچمن کوزه آب به زیر سایه مه را دید در خواب به سرعت کوزه را بر شاخ بربست به خوابش ماند او را، خود بدر جست چکید از کوزه بر وی قطره آب نگار تشنه لب برجست از خواب ملا مسیح پانی پتی