عطار نیشابوری
غزلیات
غزل شماره ۳۰۲: چون لبش درج گهر باز کند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چون لبش درج گهر باز کند عقل را حاملهٔ راز کند یارب از عشق شکر خندهٔ او طوطی روح چه پرواز کند هیچ کس زهره ندارد که دمی صفت آن لب دمساز کند تیرباران همهٔ شادی دل غم آن غمزهٔ غماز کند راست کان ترک پریچهره چو صبح زلف شبرنگ ز رخ باز کند نتوان گفت که هندوی بصر از چه زنگی دل آغاز کند ناز او چون خوشم آید نکند ور کند ناز به صد ناز کند ماه رویت چو ز رخ درتابد ذره را با فلک انباز کند همه ذرات جهان را رخ تو همچو خورشید سرافراز کند وه که دیوانگی عشق تو را عقل پر حیله چه اعزاز کند ماه در دق و ورم مانده و باز بر امید تو تک و تاز کند گفته بودی که برو ور نروی زلف من کشتن تو ساز کند سر نپیچم اگر از هر سر موی سر زلف تو سرانداز کند به سخن گرچه منم عیسی دم جزع تو دعوی ایجاز کند عنبر زلف تو عطارم کرد واطلس روی تو بزاز کند عطار نیشابوری