عطار نیشابوری
بیان وادی معرفت
حکایت محمود و دیوانهٔ ویرانهنشین
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شد مگر محمود در ویرانه ای دید آنجا بی دلی دیوانه ای سر فرو برده به اندوهی که داشت پشت زیر بار آن کوهی که داشت شاه را چون دید، گفتش دورباش ورنه بر جانت زنم صد دور باش تو نه ای شاهی، که تو دون همتی در خدای خویش کافر نعمتی گفت محمودم، مرا کافر مگوی یک سخن با من بگو، دیگر مگوی گفت اگر می دانیی ای بی خبر کز که دور افتاده ای زیر و زبر نیستی خاکستر و خاکت تمام جمله آتش ریزیی بر سر مدام عطار نیشابوری