عطار نیشابوری
عذر آوردن مرغان
حکایت عابدی که در زمان موسی مشغول ریش خود بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عابدی بودست در وقت کلیم در عبادت بود روز و شب مقیم ذرهٔ ذوق و گشایش می نیافت ز آفتاب سینه تابش می نیافت داشت ریشی بس نکو آن نیک مرد گاه گاهی ریش خود را شانه کرد مرد عابد دید موسی را ز دور پیش او شد کای سپه سالار طور از برای حق که از حق کن سؤال تا چرا نه ذوق دارم من نه حال چون کلیم القصه شد بر کوه طور بازپرسید آن سخن، حق گفت دور گوهر آنک از وصل ما درویش ماند دایما مشغول ریش خویش ماند موسی آمد قصه بر گفتا که چیست ریش خود می کند مرد و می گریست جبرئیل آمد سوی موسی دوان گفت همی مشغول ریشی این زمان ریش اگر آراست در تشویش بود ور همی برکند هم درویش بود یک نفس بی او برآوردن خطاست چه به کژ زو بازمانی چه به راست از زریش خود برون ناآمده غرق این دریای خون ناآمده چون ز ریش خود بپردازی نخست عزم تو گردد درین دریا درست ور تو بااین ریش در دریا شوی هم ز ریش خویش ناپروا شوی عطار نیشابوری