عطار نیشابوری
عذر آوردن مرغان
گفتگوی شیخ غوری با سنجر
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شیخ غوری، آن به کلی گشته کل رفت با دیوانگان در زیر پل از قضا می رفت سنجر با شکوه گفت زیر پل چه قومند این گروه شیخ گفتش بی سر و بی پا همه از دو بیرون نیست جان ما همه گر تو ما را دوست داری بر دوام زود از دنیا برآریمت مدام ور تو ما را دشمنی نه دوست دار زود از دینت برآریم اینت کار دوستی و دشمنی ما را ببین پای درنه خویش را رسوا ببین گر بزیر پل درآیی یک نفس وارهی زین طم طراق و زین هوس سنجرش گفتا نیم مرد شما حب و بغضم نیست درخورد شما نه شما را دوستم نه دشمنم رفتم اینک تا نسوزد خرمنم از شما هم فخر و هم عاریم نیست با بدو نیک شما کاریم نیست همت آمد همچو مرغی تیز پر هر زمان در سیر خود سر تیزتر گر بپرد جز ببینش کی بود در درون آفرینش کی بود سیر او ز آفاق گیتی برترست کو ز هشیاری و مستی برترست عطار نیشابوری