عطار نیشابوری
عذر آوردن مرغان
حکایت صوفی و انگبین فروش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
صوفیی می رفت در بغداد زود در میان راه آوازی شنود کان یکی گفت انگبین دارم بسی می فروشم سخت ارزان، کو کسی شیخ صوفی گفت ای مرد صبود می دهی هیچی به هیچی، گفت دور تو مگر دیوانه ای ای بوالهوس کس به هیچی کی دهد چیزی به کس هاتفی گفتش که ای صوفی درآی یک دکان زینجا که هستی برترآی تا به هیچی ما همه چیزت دهیم ور دگر خواهی بسی نیزت دهیم هست رحمت آفتابی تافته جملهٔ ذرات را دریافته رحمت او بین که با پیغامبری در عتاب آمد برای کافری عطار نیشابوری