عطار نیشابوری
عذر آوردن مرغان
حکایت مرد توبه شکن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کرده بود آن مرد بسیاری گناه توبه کرد از شرم، بازآمد به راه بار دیگر نفس چون قوت گرفت توبه بشکست و پی شهوت گرفت مدتی دیگر ز راه افتاده بود در همه نوعی گناه افتاده بود بعد از آن دردی درآمد در دلش وز خجالت کار شد بس مشکلش چون به جز بی حاصلی بهره نداشت خواست تا توبه کند زهره نداشت روز و شب چون قلیه وی بر تابه ای دل پر آتش داشت در خونابه ای گر غباری در رهش پیوست بود ز آب چشم او همه بنشست بود در سحرگه هاتفیش آواز داد سازگارش کرد، کارش ساز داد گفت می گوید خداوند جهان چون در اول توبه کردی ای فلان عفو کردم، توبه بپذیرفتمت می توانستم ولی نگرفتمت بار دیگر چون شکستی توبه پاک دادمت مهل و نگشتم خشم ناک ور چنانست این زمان ای بی خبر آرزوی تو که بازآیی دگر بازآی آخر که در بگشاده ایم تو غرامت کرده باز ایستاده ایم عطار نیشابوری