عطار تونی
مظهرالعجایب
عقد اخوت مصطفی با مرتضی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گفت روزی مصطفی اصحاب را عقد میفرمود با هم در اخا گفت او با یکدگر یاری کنید خود بهم عهد و وفاداری کنید چون شوم من یارتان حق یار شد از بدیهای شما بیزار شد گفت ای صدّیق هستی یار من در مغاره بوده یار غار من گفت با فاروق کی چست آمده در طریق شرع من رست آمده هر دو را با یکدگر بیعت بداد پس برادر کردشان و عهد داد پس بذوالنورین گفت ای یار ما کاتب وحی منی پیشم بیا پس بعبدالله او را عقد داد جمله را با یکدگر دادی وداد دو بدو با یکدگرشان عقد داد می شدند از صحبت هم جمله شاد جملهٔ اصحاب کردندی خروش بود اندر گوشه ای حیدر خموش گفت با او مصطفی گو حال گو خود چنین ساکت چرائی ای نکو گفت ما را یا نبیّ المرسلین تا بکی تنها گذاری این چنین جملگی گشتند با هم همنشین من شده در گوشه ای تنها چنین گفت ای نورولایت درنهان جبرئیل آمد بگفتا کن چنان بعد از آن گفت ای تو محبوب الاه بند خود عقد اخوّت را بشاه ز آنکه حق این عقد را در عرش بست ای سر هر سروری پیش تو پست جملهٔ کرّوبیان حاضر بدند ماه و خورشید اندر آن ناظر بدند حوریان خود جمله جان افشان شدند در رخ این هر دو شه حیران شدند حق تعالی بیعت ما بسته است تو نپنداری که این خود رسته است پس نبی دست علی را چون گرفت صیغهٔ عقد اخوت را بگفت بعد از آن گفتا که شو فارغ ز غم ما چو موسائیم و چون هارون بهم عطار تونی