عطار نیشابوری
بخش چهاردهم
(۱۵)حکایت آن زن که طواف کعبه میکرد و مردی که نظر برو کرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یکی عورت طواف خانه می کرد نظر افکند بر رویش یکی مرد زنش گفتا گر اهل رازئی تو چنین دم کی بمن پردازئی تو ولی آگه نهٔ تو بی سر و پای که از که بازماندستی چنین جای گر از مردی خود بودی نشانیت سر زن نیستی اینجا زمانیت تو اینجا از پی سود آمدستی نه از بهر زیان بود آمدستی تو خود را روزِ بازاری چنین گرم زیان خواهی؟ نداری از خدا شرم؟ خداوند جهان پیوسته ناظر تو از وی غایب و او بر تو حاضر چو یک یک دم خدا از تست آگاه چرا چون ماه می پیچی سر از راه چو حق با تو بوَد در هر مقامی مزن جز درحضورش هیچ گامی اگر بی او زنی یک گام در راه بسی تشویر باید خوردت آنگاه عطار نیشابوری