عطار نیشابوری
بخش ششم
(۳) حکایت دیوانه بشهر مصر
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بشهر مصر در شوریدهٔ ای بود که در عین الیقینش دیده ای بود چنین گفت او که هر شوریدهٔ راه که میرد از غم معشوق ناگاه عجب نیست آن، عجب اینست کین سوز گذارد عاشقی در زندگی روز اگر عاشق بماند زنده روزی بوَد چون شمع در اشکی و سوزی نگیرد کار عاشق روشنائی مگر چون شمع سوزد در جدائی چوسوز عاشق از صد شمع بیشست چو شمعش روشنی از شمع خویشست اگر معشوق یابد عاشق زار روان گردد بسر مانند پرگار عطار نیشابوری