عطار نیشابوری
بخش چهلم
الحكایة و التمثیل
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
رهروی را چون درآمد وقت مرگ لرزهٔ افتاد بر وی همچو برگ اشک میبارید همچون ابر زار پس چو آتش دست میزد بیقرار سایلی گفتش چرائی منقلب در چنین وقتی چه باشی مضطرب دل بخود باز آور و آرام گیر جمع کن خود را بشولید ممیر گفت ممکن نیست آرامم بسی زانکه این دم میروم پیش کسی کاین جهان و آن جهان و هست و نیست کفر و اسلام و بد و نیکش یکیست آنکسی را کاین همه یکسان بود پیش او رفتن نه بس آسان بود میروم پیش چنین کس بس رواست گر بترسم ترس اینجا خود سزاست میروم پیش چنین کس چون بود گرهزاران دل بود پرخون بود چنداندیشم که جان من بسوخت وز تف جانم زفان من بسوخت در نخواهد داد کس آواز را تا که خواهد برد پی این راز را شد ز بیم خاک سنگ و هنگ من خاک خود نپذیردم از ننگ من برد غفلت روزگارم چون کنم برنیامد هیچ کارم چون کنم برده در بازی دنیا روزگار چون توانم رفت پیش کردگار عطار نیشابوری