عطار نیشابوری
بخش بیست و سوم
الحكایة و التمثیل
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گفت رکن الدین اکافی مگر می فشاند اندر سخن روزی گهر مجلس او پارهٔ شوریده شد خواجه را آن از کسی پرسیده شد کاین چه افتادست وین شورش چراست ما نمیدانیم بر گوئید راست آن یکی گفتش فلان مرد نه خرد در نهان کفشی بدزدید و ببرد کفش ازو میبستدیم اینجایگاه شورشی برخاست زان گم کرده راه خواجه میگفتش مکن قصه دراز زانکه گر روزی خدای بی نیاز برفکندی پردهٔ عصمت ز ما کفش دزد اولستی این گدا کس چه داند تا چه حکمت میرود هر وجودی را چه قسمت میرود خون صدیقان ازین حسرت بریخت واسمان بر فرق ایشان خاک بیخت گرچه ره جستند هر سوئی ازین پی نبردند ای عجب موئی ازین صد جهان حسرت بجان پاک در میتوان دیدن بزیر خاک در عطار نیشابوری