عطار نیشابوری
بخش بیست و یکم
الحكایة و التمثیل
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نان پزی دیوانه و بیچاره شد وز میان نان پزان آواره شد شهر میگشتی چو پی گم کردهٔ گردهٔ میخواستی بی کردهٔ سایلی پرسید ازو کای حیله جوی گردهٔ بی کرده چون باشد بگوی گفت تا من پختمی یک گرده نان گردهٔ نو در رسیدی همچنان تا بپختی گردهٔ ای بیخبر در بر ریشم نهادندی دگر چون سری پیدا نبد این گرده را سر بگردید از جنون این مرده را بر دلم چیزی درآمد از اله گفت صد گرده مپز یک گرده خواه روز تا شب گردهٔ نان میبست گردهٔ آخر رسد از صد کست خوش خوشی میرو میانراه تو گردهٔ بی کردهٔ میخواه تو چارهٔ صد گرده میبایست کرد تا مرا یک گرده میبایست خورد این زمان هر روز شکر میخورم به زنان صد چیز دیگر میخورم گرترا نان نرسد از حق زان بود تادلت پیوسته سرگردان بود زانکه گر سرگشتهٔ نان خواهدش ندهدش نان زانکه گریان خواهدش عطار نیشابوری