رضیالدین آرتیمانی
غزل ها
غزل شماره ۵۱: با رخ همچو صبح و زلف چو شام
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
با رخ همچو صبح و زلف چو شام بامــــدادان بر آی بر لب بام تا بدانند نور از ظلمت تا شناسنــد صبح را از شـــــــام بگذری گر ز معبد گبران ور بر آئی به قبلهٔ اسلام نشناسند زاهدان محراب نپرستند کافران اصنام محض عشوه است مر تو را ترکیب وز کرشمه است مر تو را اندام از دعای فرشته بیزارم گر از آن لب دهی مرا دشنام گر بسنجی تو عقل را با عشق می بدانی تو نور را ز ظلام نکنی فرق نیک را از بد نشناسی حلال را ز حرام دور از آن آستان نمی میرم آه از این روی، آه از این اندام قصهٔ خود رضی بیا و مگو از تو چون کس نمیبرد پیغام رضیالدین آرتیمانی