حکیم سنایی غزنوی
قصاید و قطعات
شماره ۱۸۹: اندر حکایت خلفا زید باهلی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خواندم حکایتی ز کتابی که جمع کرد اندر حکایت خلفا زید باهلی گفتا که داد مامون یک شب دو بدره زر بر نغمت سحاق براهیم موصلی کس کرد و باز خواست دگر روز بدره ها گفتا فساد باشد و نوعی ز جاهلی «هو ینصرف» لقبش نهادند مردمان واندر زبان گرفتش هر کس به مدخلی لاینصرف تویی ز بزرگان روزگار وینک ز نام خویش مر این را دلایلی در نحو وزن افعل لاینصرف بود نام تو احمدست به میزان افعلی حکیم سنایی غزنوی