حکیم سنایی غزنوی
قصاید و قطعات
شماره ۱۶۷: وین چه دورست اینکه سرمستند هشیاران همه
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
این چه قرنست اینکه در خوابند بیداران همه وین چه دورست اینکه سرمستند هشیاران همه طوق منت یابم اندر حلق حق گویان دین خواب غفلت بینم اندر چشم بیداران همه در لباس مصلحت رفتند رزاقان دهر بر بساط صایبی خفتند طراران همه در لحد خفتند بیداران دین مصطفا بر فلک بردند غیو و نعره میخواران همه حیز متواری بدی زین پیش اکنون شد پدید زان که بی ننگند و بی عارند عیاران همه غارتی را عادتی کردند بزازان ما در دکان دارند ازین معنی به خرواران همه بی خبر گشته ست گوش عقل حق گویان دین بی بصر گشته ست گویی چشم نظاران همه ای جهان دیده کجااند آن جهانداران کجا وی ستمدیده کجااند آن ستمگاران همه آنکه از من زاد کو و آنکه زو زادم کجاست آن رفیقان نکو و آن مهربان یاران همه و آن سمن رویان گل بویان حوراپیکران آنکه گل بودی خجل زان روی گلناران همه مرگشان هم قهر کرد آخر به امر کردگار ای برادر مرگ دان قهار قهاران همه حکیم سنایی غزنوی