حکیم سنایی غزنوی
قصاید و قطعات
شماره ۱۴۳: نیستی ایوب فرمان از دم کرمان مکن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
پای بلقاسم ز پای بلحکم بشناس نیک نیستی ایوب فرمان از دم کرمان مکن تیغ شرع از تارک بدخواه دین داری دریغ شرط مردان این نباشد ای برادر آن مکن عزم داری تا که خود بزغاله را بریان کنی پس چو ابراهیم رو فرزند را قربان مکن این ترا معلوم گردد لیکن اکنون وقت نیست کیست هر کو گر تواند گفت این کن آن مکن هر کجا مردی بد اکنون همچو تو تردامنند چند گویی مرد هستم یاد نامردان مکن اهل را در کوی معنی همچو مردان دستگیر یار نااهلان مباش و یاد نا اهلان مکن ناقد نقدی ولیکن نقد را آماده کن کم بضاعت تاجری تو قصد در عمان مکن خواجه را این آیت اندر سمع کمتر می شود بشنو این آیت که کل من علیها فان مکن حکیم سنایی غزنوی