حکیم سنایی غزنوی
قصاید و قطعات
شماره ۸۹: که کشف حال را در حال بیحالی زوال آید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نمی داند مگر آنکس مراد از کشف حال آید که کشف حال را در حال بی حالی زوال آید زوال حال آن باشد کمال حال بی حالان که درگاه زوال حال بی حالان مجال آید اگر چه هر که در کوی هدی باشد به شرع اندر چو در کول جلال آید همه خویش جلال آید ز حال آنگه شود صافی دل بدحال مردی را که از کوی هدی بی حال در کوی ضلال آید نهان گشتست حال کشف در دلهای مشتاقان تو آوازی بر آر از دل چنان دل کز خیال آید به جامی عذر یکسان شد سنایی را به هر حالی ز تلخی عیش او دایم همی بوی زلال آید حکیم سنایی غزنوی