حکیم سنایی غزنوی
غزلیات
غزل شماره ۴۲۱: الا ای لعبت ساقی ز می پر کن مرا جامی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
الا ای لعبت ساقی ز می پر کن مرا جامی که پیدا نیست کارم را درین گیتی سرانجامی کنون چون توبه بشکستم به خلوت با تو بنشستم ز می باید که در دستم نهی هر ساعتی جامی نباید خورد چندین غم بباید زیستن خرم که از ما اندرین عالم نخواهد ماند جز نامی همی خور بادهٔ صافی ز غم آن به که کم لافی که هرگز عالم جافی نگیرد با کس آرامی منه بر خط گردون سر ز عمر خویش بر خور که عمرت را ازین خوشتر نخواهد بود ایامی چرا باشی چو غمناکی مدار از مفلسی باکی که ناگاهان شوی خاکی ندیده از جهان کامی مترس از کار نابوده مخور اندوه بیهوده دل از غم دار آسوده به کام خود بزن گامی ترا دهرست بدخواهی نشسته در کمین گاهی ز غداری به هر راهی بگسترده ترا دامی حکیم سنایی غزنوی