رضیالدین آرتیمانی
غزل ها
غزل شماره ۸: داند آنکس که ز دیدار تو برخوردار است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
داند آنکس که ز دیدار تو برخوردار است که خرابات و حرم غیر در و دیوار است ای که در طور ز بیحوصلگی مدهوشی دیده بگشای که عالم همه گی دیدار است همه پامال تو شد خواه سرو خواهی جان و آنچه در دست من از توست همین پندار است از تو ناقوس بدست من مست است که هست و ز تو طرفی که ببستیم همین زنار است برخور از باغچهٔ حسن که نشکفته، هنوز گل رسوائی ما از چمن دیدار است باور از مات نیاید به لب بام در آی تا ببینی که چه شور از تو درین بازار است دو جهان بر سر دل باخت رضی منفعل است که فزایند بر آن بار گر این بازار است رضیالدین آرتیمانی