حکیم سنایی غزنوی
غزلیات
غزل شماره ۱۴۲: اقتدا بر عاشقان کن گر دلیلت هست درد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اقتدا بر عاشقان کن گر دلیلت هست درد ور نداری درد گرد مذهب رندان مگرد ناشده بی عقل و جان و دل درین ره کی شوی محرم درگاه عشقی با بت و زنار گرد هر که شد مشتاق او یکبارگی آواره شد هر که شد جویای او در جان و دل منزل نکرد مرد باید پاکباز و درد باید مرد سوز کان نگارین روی عاشق می نخواهد کرد مرد خاکپای خادمان درگه معشوق شو بوسه را بر خاک ده چون عاشقان از بهر درد هر کرا سودای وصل آن صنم در سر فتاد اندرین ره سر هم آخر در سر این کار کرد ای سنایی رنگ و بویی اندرین ره بیش نیست اندرین ره رو همی چون رنگ و بو خواهند کرد حکیم سنایی غزنوی