حکیم سنایی غزنوی
غزلیات
غزل شماره ۸۸: دوش یارم به بر خویش مرا بار نداد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دوش یارم به بر خویش مرا بار نداد قوت جانم زد و یاقوت شکر بار نداد آن درختی که همه عمر بکشتم به امید دوش در فرقت او خشک شد و بار نداد شب تاریک چو من حلقه زدم بر در او بار چون داد دل او که مرا بار نداد این چنین کار از آن یار مرا آمد پیش کم ز یک ماه دل و چشم مرا کار نداد شربتی ساخته بود از شکر و آب حیات نه نکو کرد که یک قطره به بیمار نداد هر که او دل به غم یار دهد خسته شود رسته آنست که او دل به غم یار نداد حکیم سنایی غزنوی