حکیم سنایی غزنوی
الباب العاشر فی سبب تصنیف الکتاب و بیان کتابة هذا الکتاب رعایة لذوی الالباب
اندر ضعف خویش گوید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آن چنان در سخن ضعیف تنم که یکی دم به شست بار زنم نبود گرچه صاحب هنرم گر برندی مرا ز خود خبرم سایهٔ من گرم بگیرد پای تا قیامت بداردم بر جای سایه را این کمال از افزونیست هیچ دانی که ذات او بر چیست راه بر دَم زن درین منزل آن چنان سخت شد ز سستی دل که دم از دل ز بس که ره بیند تا به لب چار جای بنشیند مر مرا زین صفت طبیب بدید جسم نبسود لیک ناله شنید گفت این شخص ناپدید شدست روح از او نیز هم بعید شدست چکنم روی باز گشتن نیست شخص را وقت دست شستن نیست ورنه از عمر دست شسته امی همچو از نان ز جان گسسته امی همچو نیلوفرم به جان پیوست آسمان رنگ و آفتاب پرست فلک نحس را دراین تربت نان ز ذلّست و آبش از کربت گرچه جان در بدن هراسان بود در خراسان مرا خور آسان بود که به یک بیت اگر بخواستمی غم دل را به جان بکاستمی هست در دور چرخ غمّازش ای دریغا سنایی آوازش حکیم سنایی غزنوی