حکیم سنایی غزنوی
الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراءالمدّعین ومذّمةالاطباء والمنجّمین
اندر مذمّت عمّ گوید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آنکه عمّ تو و آنکه خال تواند همه در قصد خون و مال تواند عمّ که بدگوی و پر ستم باشد عم نباشد که درد و غم باشد در مهی خویشتن پدر کرده به گه پرورش به در کرده در کن و در مکن مه خانه در بیار و بده چو بیگانه چون عقاب و چو باز وقت گرفت همچو گنجشک وعکه خوار گرفت همچو کیر جوان به وقت بگیر باز وقت بیار خایهٔ پیر دیدی ار دست و پای بلعم را دردسر آن عمامهٔ عم را گرت بخشد عمامه عم مستان کان بود چون عطای بدمستان کان عمامه نه بهر آن دادست کز وجود تو خوشدل و شادست تا ندیده است پای را هنجار ندهد دست عم ترا دستار انده خال و غمّ عم بگذار تا بوی شاد خوار و برخوردار ورنه جان کن که دل ستم نکشد عاقل اندوه خال و عم نکشد حکیم سنایی غزنوی