حافظ شیرازی
غزل های خواجه حافظ شیرازی
غزل شمارهٔ ۳۸۲: فاتحهای چو آمدی بر سر خستهای بخوان
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
فاتحه ای چو آمدی بر سر خسته ای بخوان لب بگشا که می دهد لعل لبت به مرده جان آن که به پرسش آمد و فاتحه خواند و می رود گو نفسی که روح را می کنم از پی اش روان ای که طبیب خسته ای روی زبان من ببین کاین دم و دود سینه ام بار دل است بر زبان گر چه تب استخوان من کرد ز مهر گرم و رفت همچو تبم نمی رود آتش مهر از استخوان حال دلم ز خال تو هست در آتشش وطن چشمم از آن دو چشم تو خسته شده ست و ناتوان بازنشان حرارتم ز آب دو دیده و ببین نبض مرا که می دهد هیچ ز زندگی نشان آن که مدام شیشه ام از پی عیش داده است شیشه ام از چه می برد پیش طبیب هر زمان حافظ از آب زندگی شعر تو داد شربتم ترک طبیب کن بیا نسخه شربتم بخوان حافظ شیرازی