حکیم سنایی غزنوی
الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان
فی معانی القاضی الجاهل الظالم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آن شنیدی که در دهی پیری خورد ناگه ز شحنه ای تیری رفت در پیش قاضی آن درویش گفت بنگر مرا چه آمد پیش شحنه سرمست بود در میدان تیری افکند و زد مرا بر جان قاضی او را بگفت از سرِ خشم قلتبانا نگه نداری چشم تیر شحنه به خون بیالودی تا مرا درد سر بیفزودی جفت گاوت به شحنهٔ ده ده وز چنین دردسر به نفس بجه تا دل شحنه بر تو گردد خوش ورنه اندر زند به جانت آتش گفت گشتم به حکم تو راضی چون بُوَد خشم شحنه و قاضی ای ملک سیرت ملک سیما ملک دنیا به تست درد و دوا زین چنین قاضیان هرزه درای خلق را گوش کن ز بهر خدا حکیم سنایی غزنوی