حکیم سنایی غزنوی
الباب الرّابع: فی صفة العقل و احواله وافعاله و غایة عنایته و سبب وجوده
اندر مراتب عقل
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هست اعضا چو شهر و پیشه وران عقل دستور و دل در او سلطان خشم شحنه است و آرزو عامل این یکی ظالم آن دگر جاهل عامل ار هیچ شرط بگذارد خرد او را به شحنه بسپارد شحنه گر هیچ گون سگالد بد این موّکل برو بود ز خرد نفس سلطان اگر بود عادل با تن و عقل و جان شود بی دل ترجمان دل است نطق و زبان مر زبان تنست سود و زیان ترجمان چون ز روی دور زمان پشت یابد ز قوّت سلطان گر بیابند ازینکه گفتم بهر خوش بود پادشا و خرّم شهر ور همه طالبان کام شوند مالک ملک ناتمام شوند گرنه در امر عقل و دل باشند همه هم خوار و هم خجل باشند عقل و دل را اگر مطیع شوند در حضیض فنا رفیع شوند حکیم سنایی غزنوی