مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف ه ، ی
غزل شمارهٔ ۲۹۱۲: با من ای عشق امتحانها میکنی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
با من ای عشق امتحان ها می کنی واقفی بر عجزم اما می کنی ترجمان سر دشمن می شوی ظن کژ را در دلش جا می کنی هم تو اندر بیشه آتش می زنی هم شکایت را تو پیدا می کنی تا گمان آید که بر تو ظلم رفت چون ضعیفان شور و شکوی می کنی آفتابی ظلم بر تو کی کند هر چه می خواهی ز بالامی کنی می کنی ما را حسود همدگر جنگ ما را خوش تماشا می کنی عارفان را نقد شربت می دهی زاهدان را مست فردا می کنی مرغ مرگ اندیش را غم می دهی بلبلان را مست و گویا می کنی زاغ را مشتاق سرگین می کنی طوطی خود را شکرخا می کنی آن یکی را می کشی در کان و کوه وین دگر را رو به دریا می کنی از ره محنت به دولت می کشی یا جزای زلت ما می کنی اندر این دریا همه سود است و داد جمله احسان و مواسا می کنی این سر نکته است پایانش تو گوی گر چه ما را بی سر و پا می کنی مولانا بلخی