مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف ه ، ی
غزل شمارهٔ ۲۸۰۵: ای خوشا عیشی که باشد ای خوشا نظارهای
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای خوشا عیشی که باشد ای خوشا نظاره ای چون به اصل اصل خویش آید چنین هر پاره ای هر طرف آید به دستش بی صراحی باده ای هر طرف آید به چشمش دلبری عیاره ای دلبری که سنگ خارا گر ز لعلش بو برد جان پذیرد سنگ خارا تا شود هشیاره ای باده دزدید از لبان دلبر من یک صفت لاجرم در عشق آن لب جان شده میخواره ای صبحدم بر راه دیری راهبم همراه شد دیدمش هم درد خویش و دیدمش هم کاره ای یک صراحی پیشم آورد آن حریف نیک خو گشت جانم زان صراحی بیخودی خماره ای در میان بیخودی تبریز شمس الدین نمود از پی بیچارگان سوی وصالش چاره ای مولانا بلخی