مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف ه ، ی
غزل شمارهٔ ۲۷۶۷: گر یار لطیف و باوفایی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر یار لطیف و باوفایی ور از دل و جان از آن مایی خواهم که در این میان درآیی ای ماه بگو که کی برآیی چون صورت جان لطیف کاری از حلقه چرا تو برکناری وز یارک خود دریغ داری ای ماه بگو که کی برآیی برخیز که ما و تو چو جانیم وز رازک همدگر بدانیم آخر نه من و تو یارکانیم ای ماه بگو که کی برآیی دریاب که بر در خداییم آخر بنگر که ما کجاییم تا رقص کنان ز در درآییم ای ماه بگو که کی برآیی ای جان و جهان چرا چنینی چون یارک خویش را نبینی در گوشه روی ترش نشینی ای ماه بگو که کی برآیی چونی تو و آن دل لطیفت و آن صورت و قامت ظریفت خواهم که شوم شبی حریفت ای ماه بگو که کی برآیی در جمله عالم الهی وز دامن ماه تا به ماهی آن شد که تو گویی و بخواهی ای ماه بگو که کی برآیی مولانا بلخی