مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف ه ، ی
غزل شمارهٔ ۲۷۶۵: آن شمع چو شد طرب فزایی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آن شمع چو شد طرب فزایی پروانه دلان به رقص آیی چون جان برسد نه تن بجنبد جان آمد از لحد برآیی چون بانگ سماع در که افتاد ای کوه گران کم از صدایی کاین باد بهار می رساند رقصانی شاخ را صلایی در ذره کجا قرار ماند خورشید به رقص در سمایی هم آتش و دود گشته پیچان از آتش روی جان فزایی ماهی صنما ز روح بی جسم شوخی شکری یکی بلایی گه کوته و گه دراز گشتیم با سایه صورت همایی هم بر لب دوست مست گشتیم نالان شده مست همچو نایی بر باد سوار همچو کاهیم اندر جولان ز کهربایی چون پشه ز خون خویش مستیم وز دیگ جگر دلا ابایی اندر خلوت به هوی هویی در جمعیت به های هایی در صورت بنده کمینیم در سر صفت یکی خدایی این داد خدیو شمس تبریز بی کبر ولیک کبریایی مولانا بلخی