ظهیر فاریابی
غزل ها
شمارهٔ ۲: یار میخواره من دی قدحی باده به دست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یار میخواره من دی قدحی باده به دست با حریفان ز خرابات برون آمد مست بر در صومعه بنشست و سلامی در داد سرِ خُم را بگشاد و در غم را بست دل هر دیو دل از ما که بدید آن مه نو گشت آشفته و دیوانه و زنجیر گسست زلف زنجیر وَشش کز سرایمان برخاست رقم کفر به ما بر بنشاند و بنشست پشت بر صومعه کریدم و سوی بتکده روی خرقه را پاره بکردیم و همه توبه شکست با حریفان قلندر به خرابات شدیم زهد بر هم زده،کاسه به کف و کوزه به دست چون ظهیر از سر آن زلف گشادیم گره که کمینه گرهی دارد ازو پنجه شست ظهیر فاریابی