مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف ه ، ی
غزل شمارهٔ ۲۶۶۰: چرا ز اندیشه ای بیچاره گشتی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چرا ز اندیشه ای بیچاره گشتی فرورفتی به خود غمخواره گشتی تو را من پاره پاره جمع کردم چرا از وسوسه صدپاره گشتی ز دارالملک عشقم رخت بردی در این غربت چنین آواره گشتی زمین را بهر تو گهواره کردم فسرده تخته گهواره گشتی روان کردم ز سنگت آب حیوان به سوی خشک رفتی خاره گشتی تویی فرزند جان کار تو عشق است چرا رفتی تو و هرکاره گشتی از آن خانه که تو صد زخم خوردی به گرد آن در و درساره گشتی در آن خانه که صد حلوا چشیدی نگشتی مطمئن اماره گشتی خمش کن گفت هشیاریت آرد نه مست غمزه خماره گشتی مولانا بلخی