مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف ه ، ی
غزل شمارهٔ ۲۵۶۲: یکی فرهنگ دیگر نو برآر ای اصل دانایی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یکی فرهنگ دیگر نو برآر ای اصل دانایی ببین تو چاره ای از نو که الحق سخت بینایی بسی دل ها چو گوهرها ز نور لعل تو تابان بسی طوطی که آموزند از قندت شکرخایی زدی طعنه که دود تو ندارد آتش عاشق گر آتش نیستش حقی وگر دارد چه فرمایی برو ای جان دولت جو چه خواهم کرد دولت را من و عشق و شب تیره نگار و باده پیمایی بیا ای مونس روزم نگفتم دوش در گوشت که عشرت در کمی خندد تو کم زن تا بیفزایی دلا آخر نمی گویی کجا شد مکر و دستانت چو جام از دست جان نوشی از آن بی دست و بی پایی به هر شب شمس تبریزی چه گوهرها که می بیزی چه سلطانی چه جان بخشی چه خورشیدی چه دریایی مولانا بلخی