مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف م ، ن ، و
غزل شمارهٔ ۲۲۲۳: ای همه سرگشتگان مهمان تو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای همه سرگشتگان مهمان تو آفتاب از آسمان پرسان تو چشم بد از روی خوبت دور باد ای هزاران جان فدای جان تو چون فدا گردند جاویدان شوند ز آنک اکسیر است جان را کان تو گاو و بزغاله و بره گردون چرخ باد ای ماه بتان قربان تو ز آنک قربان ها همه باقی شوند در هوای عید بی پایان تو در سرای عصمت یزدان تویی بخت و دولت روز و شب دربان تو ای خدا این باغ را سرسبز دار در بهارستان بی نقصان تو تا ملایک میوه از وی می کشند می چرند از نخل و سیبستان تو این شکرخانه همیشه باز باد پرنبات و شکر پنهان تو آب این جو ای خدا تیره مباد تا به هر سو می رود ز احسان تو این دعا را یا رب آمین هم تو کن ای دعا آن تو آمین آن تو چنگ و قانون جهان را تارهاست ناله هر تار در فرمان تو من بخفتم تو مرا انگیختی تا چو گویم در خم چوگان تو ور نه خاکی از کجا عشق از کجا گر نبودی جذبه های جان تو خاک خشکی مست شد تر می زند آن توست این آن توست این آن تو دی مرا پرسید لطفش کیستی گفتم ای جان گربه در انبان تو گفت ای گربه بشارت مر تو را که تو را شیری کند سلطان تو من خمش کردم توام نگذاشتی همچو چنگم سخره افغان تو مولانا بلخی