مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف م ، ن ، و
غزل شمارهٔ ۲۲۱۵: گر رود دیده و عقل و خرد و جان تو مرو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر رود دیده و عقل و خرد و جان تو مرو که مرا دیدن تو بهتر از ایشان تو مرو آفتاب و فلک اندر کنف سایه توست گر رود این فلک و اختر تابان تو مرو ای که درد سخنت صافتر از طبع لطیف گر رود صفوت این طبع سخندان تو مرو اهل ایمان همه در خوف دم خاتمتند خوفم از رفتن توست ای شه ایمان تو مرو تو مرو گر بروی جان مرا با خود بر ور مرا می نبری با خود از این خوان تو مرو با تو هر جزو جهان باغچه و بستان است در خزان گر برود رونق بستان تو مرو هجر خویشم منما هجر تو بس سنگ دل است ای شده لعل ز تو سنگ بدخشان تو مرو کی بود ذره که گوید تو مرو ای خورشید کی بود بنده که گوید به تو سلطان تو مرو لیک تو آب حیاتی همه خلقان ماهی از کمال کرم و رحمت و احسان تو مرو هست طومار دل من به درازی ابد برنوشته ز سرش تا سوی پایان تو مرو گر نترسم ز ملال تو بخوانم صد بیت که ز صد بهتر وز هجده هزاران تو مرو مولانا بلخی